قصه عشق ما

عشق من

قصه عشق ما

عشق من

من2

امتحا نمو دادم اما چه امتحانی؟بد نبود.بهش میزنگم ریجکت میکنه اسمس جواب نمیده.دارم دیونه میشم.یعنی چی؟تکلیف چندتا چیز که دستشه معلوم نکرده.نمیدونم چیکار کنم.نمیتونم صبر کنم.درس بخونم.سرم داره میترکه.ای خدا.میخوام زار بزنم.
نظرات 13 + ارسال نظر
شقایق سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:16 ب.ظ http://man-o-aziztarin.blogfa.com/

میشه بدونم چه جوری با هم آشنا شدین ؟ بهش چقدر اطمینان داری؟ می دونم غیر تو با کس دیگه ا ینیست؟ نوشته هات خیلی گنگه خانومی...سر اینکه با مامانت حرف زدی درباره اش دلخور شده و تموم کرده؟ همین؟!!! فک نمی کنی دلیل دیگه ای هم دارشته باشه؟ می تونم حالت رو بفهمم ...اما میشه یه ریزه جزییات روهم بنویسی؟ اینکه کجا با هم آشنا شدین ...چی شده اصلا ؟ تو این چهار ماه چی ها به شما گذشت ؟ رابزه تون تا چه اندازه اس؟ می خواد تا تهش باهات بمونه ؟ چند وقته تصمیم گرفتنین برای همیشه کنار هم باشین ؟!!!
واییییییییییییییی چقده سئوال دارم باز من ؟!

شقایق سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:20 ب.ظ

ببین من خودم زخم خورده ام ..تلفن کردن بهش فقط کارو بدتر میکنه ...این طوری فقط خودتو آزار میدی ..مس مس هم نده ...بزار اگه واقعا تو رو میخواد و سرو گوشش نمی جنبه (ببخشید شاید ناراحت شی ...اما واقعیته ...)خودش میاد سمتت ...فکر هم نکن با بقیه فرق داره و...نه خانومی همه اشون مثل همن ان ...تازه بعضی ها طزشون اینه که اگه تو سر دختر جماعت بزنی و بهشون توهیم کنی و مرتب بخوای تنهخاشون بزاری ...بیشتر برات دمک دمک می زنن (هر چند تا حدودی هم نظرشون درسته ) اما تو رو خد عجله نکن...محکم باش ...

ازگیل سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ

هیچ وقت تلاش نکن رابطه یک طرفه رو حفظ کنی.چون در نهایت بهم میخوره و ممکنه اوم موقع زمان زیادتری از دوستی بگذره و دل کندن سخت تر میشه!

بهنوش سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:28 ب.ظ http://hasratedidar.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی چه شده نگران نباش

من سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:41 ب.ظ http://minevisam123.blogfa.com/

مری جان من نمی دونم باید چیکار کنم اگه کاری از دستم برمیاد بگو کوتاهی نمی کنم/

فقط امیدوارم آرامشی که برات موندگاره خیلی زود قسمتت بشه

mitra سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:46 ب.ظ http://www.market2iran.com

سلام دوست خوب وبلاگت بسیار عالیه اگه بتونی مطالب را زیاد کنی خوبترم میشه اگه تونستی به منم سربزن

نیلوفر سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:23 ب.ظ http://www.niloufar700.persianblog.ir

عزیز دلم دوست خوبم ببخشید نمیخوام پیر زنی حرف بزنماا اما اگر منو بشناسی میدونی که من تجربه این چیزا رو زیاد داشتم.
به جرات بهت میگم دوستت نه به درد دنیات میخوره نه آخرتت.
وقتی توی ۴ ماه چوب خطت پر شده مطمئنم هیچ وقت به زندگی نمیکشه. فکر کنم بهتره به خودت مسلط باشی و دیوانه نشی. برای کسی تب کن که برات بمیره. باشه؟؟
اگر غیر از این کنی تمام زندگیت رو باختی.
برات آرزوی بهترین ها رو دارم.
فرصت هات هنوز خیلی زیاده. شاید اگر ۳۸ سالت بود بهت میگفتم ببین نمیتونی قانعش کنی. اما الان بهت میگم بدون درنگ بیخیالش شو.
به نظرم نمیاد ذره ای علاقه بهت داشته باشه. منظورم از علاقه از نوع زبونیش نیست.
علاقه واقعی هیچ وقت انقدر راحت تهدید به پایان نمیکنه.
مواظب خودت باش. هیچ وقت هم به هیچ احدی التماس نکن.
فقط خدای یکتا ارزش التماس کردن و دیدن اشکهات رو داره.

امیــــر سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:26 ب.ظ http://amir.persianblog.ir

سلام
چه کمکی می خوای ؟

. سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:07 ب.ظ

راستش کامنتت و توی وبلاگ (۱عاقد) دیدم
دیدم کمک خواستی اومدم ببینم چی شده
هیچ کس جز خودت نمی تونه بهت کمک کنه
ناراحت نشو فقط سعی کن بزرگ بشی
چیزی که تو داری ازش مینالی بیشتر شنیه یک جوکه تا چیز دیگه (اینجوری به قضیه نگاه کن)
باور کن اگر بره نه تنها نمی میری بلکه تازه بعد از یک مدت که از صرافت این احساسات افتادی کلی هم حال می کنی و به این موضوع می خندی
در ضمن قانون آهنربا رو هم تو فراموش کردی . هر چی بری جلو اون هم میره جلو (نه به سمت تو)
به قول شکسپیر : رهاش کن اگر برگشت مال توئه اگر نه که از اول هم مال تو نبوده
زندگی که با موس موس نمی شه عزیز
فقط این مطالب و خوندی فوشم نده چون یک روز که خیلی هم دیر نیست به حرفام می رسی
قصدم کمک بود
همین

شهرزاد سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:55 ب.ظ http://www.nagoftehayman.blogfa.com

چی بگم بهت دختر خوب
سعی کن یکم خوددار باشی.اگه اون میگه تموم کنیم چرا می خوای یه رابطه یه طرفه داشته بشی که فقط تو دوسش داشته باشی.من نمی دونم بین شما چی گذشته ولی از چیزایی که اینجا نوشتی این جور به نظر میاد که می خواد تموم کنه.باهاش حرف بزن دلیلش رو بپرس ولی واسه نگه داشتنش اونم یه طرف این طوری نکن

آتی سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ب.ظ http://aatie.blogfa.com

سلام مری خانوم.اونطوری که از نوشته هات برداشت کردم قضیه عشق یک طرفه است. چی بگم؟ اگه بگم ناراحت میشی میدونم چون من یه روزی مثه تو بودم. اما اگه میخای شکست نخوری درد یکهفته و یکماهه رو ترجیح بده به درد یک عمر.منظورم اینه که رهاش کن.همیشه آدما درد آمپولو و سرمو حتی گاهی جراحی رو تحمل میکنن تا به دردای بدتری گرفتار نشن....

هستی چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ق.ظ http://sokotepaeez.blogfa.com

سلام تو رو خدا بهش زنگ نزن برای خودت ارزش قایل شو.یک مدت کم محلی کنی خودش میاد .چرا ما دخترها و زنها خودمونو دست کم می گیریم

بادوم چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:14 ق.ظ http://www.almondandhazelnut.blogfa.com

سلام خانومی
راستش دلم نمی خواد یه حرفی بزنم که اصلا نتونی بش عمل کنی
فقط اونو به عنوان یه دوست بت می گم که حالا که اون هی حرف از به هم زدن می کنه تو اینقدر دنبالش نکن
نمی گم به هم بزن یا فراموشش کن ولی نذار که تو رو خورد کنه
نذار با جواب ندادن به تلفنت و یا اس ام است بی توجهی بت بکنه
چون به نظر من اول تو باید خودتو دوست داشته باشی تا دیگران یا اون دوست داشته باشه
اگه تو برای شخصیت خودت ارزش قاءل نشی اون هیچ وقت نمیشه
برا همین دست از زنگ و اس ام اس بردار
می دونم صبر کردن سخته ولی حداقل اینکه اون می فهمه تو دنبالش نیفتادی
یا اینکه به زور می خوای باش باشی
عزیزم عشق زوری نمیشه
این یه واقعیته تلخه
اگه کسی تو رو دوست داشته باشه حتی راضی به ناراحتی و یا نگرانی تو نمیشه چه برسه به اینکه بت بی اهمیتی کنه
تو یه دختری
تو لطیف روحت
نذار یه آدمی که فکر می کنه خیلی قویه تو رو بشکنه
بش نشون بده که تو از اون خیلی قوی تری
مطمئن باش اگه اون آدم قسمت تو باشه بش می رسی
و مطمئن باش خودش میاد سراغت
اما اگه نباشی هم اونو از دست دادی و هم خودت و روحت و شخصیتت داغون شده
محکم وایسا جلوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد